واسه گریه کردن به پای تو دیره
یه جوری شکستم که گریت بگیره
همین امشب از حال من با خبر باش نجاتم بده ه ه ه
هوای امشبم با فکرت خرابه
بدو تو خورشید محاله بتابه.............
واسه گریه کردن دیگه دیره
دیگه سراغمو نگیر
دیگه اشکی ندارم
دیگه به پای من نسوز
آخه دگه بالشتم نای اشکامو نداره
دیگه دیوار اتاقم از این همه سیاهی خستس
نگو نمیتونم
نگو نمیشه
دیگه گل هم به من لبخند نمیزنه
باشه من میمونم تنها
برو به درد خود بمیر...............
نه نمیر حتی دلم نمیخواد بری بمیری
زنده بمون با هر تابش یادم میاد وقتی میبردیم کنج باغ عاشقی تابم میدادی
بزار به یاد همون زنده بمونم
یادم میاز از ایستگاه آشناییمون
بزار برم تو همون ایستگاه آنقد واستم شاید مترو ی سرنوشت منو با خودش برد یه جای خوب
اما همون جای خوبم بی تو نمیخوام..........
نظرات شما عزیزان:
|